درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم تونسته باشم لحظات شیرینی رو برای شما به ارمغان بیارم.



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 3990
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

ایران دوست
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

یک شنبه 19 خرداد 1398برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : حامد صفری

سلام دوستان.ممنون که به وبلاگ من اومدین.فقط یادتون باشه اگه نظر نذارین تو اون دنیا حلالتون نمیکنم.            تورو خدا نظر بدین. متشکرم.



     

        

 

لطفا برای مشاهده ادامه تصاویر به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:شعر غمگین,شعر عاشغانه غمگین, :: 14:26 ::  نويسنده : حامد صفری

 

 

دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم

اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم

با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم

بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تمام “امن یجیب” های دلم را
گره زده ام به کلماتت
و روانه‌ی آسمان کرده ام
.
خاتون ِ خوب ِ خواب و خاطره!
من مطمئنم
خدا تو را برای دلم نگه میدارد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه زیباست
که تو تنها نیاز من باشی
و چه عاشقانه است
که تو تنها آرزویم باشی
و چه رؤیایی است
این لحظه های ناب عاشقی
و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را با فقط تو حس می کنم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،

حرف هایم حرف است،

خنده هایم، خنده هایم حرف است.

کاش می دانستی،

می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.

کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،

کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،

یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند.

من کمی زودتر از خیلی دیر،

مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد.

تو نترس، سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد.

کاش می دانستی،

چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت،

در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست.

تازه خواهی فهمید، مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست.

*************************************************************

 


رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و…و من همچون غربت زده ایی در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من…
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 
آنهايي كه هميشه بودند، هرگز نبودند
او كه هرگز نبود، هميشه بود
هميشه و در تمام لحظه‌ها
به او كه تمام دقايق عمرم را عطر‌آگين كرد
آنچنان كه
بعد از ساليان دراز
هنوز از شميم خوش آن لحظه‌ها سرشارم
و رد پايش هنوز در خواب‌هاي هر شب من….



 

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌ ! یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا . . .



كرنگ تر از تخم مرغ نديدم ، آنهم شكست و دورنگي اش پيدا شد

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . .

هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود

یک انسان منفی به دنبال مشکل است در هر فرصت
و یک انسان مثبت به دنبال فرصت است در هر مشکل . .

از فشار زندگی نترسید
به یاد داشته باشید
فشار ، توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکند . . .
.
.
.
همیشه اشتباهات هنگام وقوع دردناک هستند
اما سالها بعد مجموعه ای از اشتباهات همراه شماست
که شما را به موفقیت میرساند . . .
 
 
لطفا برای خواندن ادامه جملات به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...


جمعه 24 آبان 1392برچسب:, :: 14:50 ::  نويسنده : حامد صفری

 

تو کجایی سـهراب...

 

             آب را گل کردند...



شنبه 1 تير 1392برچسب:, :: 23:11 ::  نويسنده : حامد صفری

برا ی دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید.



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, :: 17:59 ::  نويسنده : حامد صفری



با سلام

اگه دلتون می خواد جوک هایی بخونین که

 خنده دار و مودب و کوتاه باشه

و توش نسبت به اقوام و افراد خاصی هم توهین نشده باشه

 جوک های زیر رو بخونین :


۱- دو تا دیوونه ميرن يك رستوران كلاس بالا، ‌دو تا كوكا سفارش ميدند‌، بعد هم يكي يك ساندويچ از كيفشون درميارند، ‌شروع مي‌كنند به خوردن. گارسونه مياد ميگه: ‌ببخشيد،‌شما نمي‌تونيد اينجا ساندويچ خودتونو بخوريد. احمقا يك نگاهي به هم مي‌كنند، ‌ساندويچاشونو باهم عوض مي‌كنند. 

۲- يه روز يه نفر کاغذي پيدا ميکنه که روش يه شماره تلفن نوشته بود . زنگ ميزنه به همون شماره و ميگه: آقا من شماره تون رو پيدا کردم آدرس بديد بيارم خدمتتون!

 

۳- یه نفر 10 تومن ميندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده،‌ يك ماشين ميزنه بهش، درب و داغونش ميكنه. همون وقت يك باباي ديگه‌اي داشته يك پولي مينداخته تو همون صندوق، ‌یارو با حال زار پاميشه، ‌ميگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه

 

۴- یه نفر ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟ طرف ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم.

 

۵- یه نفر 19 تا بچه داشته،‌ بهش ميگن: چرا يك بچه ديگه نمياري، رُند شه؟! ميگه: فرزند كمتر، زندگي بهتر

 

۶- یه نفر ميره راهپيمايي، مي‌بينه شلوغه برميگرده

 

لطفا برای مشاهده ی ادامه ی لطیفه ها به ادامه مطلب بروید.



ادامه مطلب ...


      

 

لطفا برای مشاهده ادامه تصاویر به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب